(87) به ماشین نگاه میکنم و آه میکشم...!

ساخت وبلاگ

دما ۴۰ درجه ی ناقابله

کوله ام بسیار سنگینه

خیلی هم دیرم شده

ولی خب ده تا خیابونه فقط...

+ماشین خونه است؟ +آره

میدونم جا پارک پیدا نخواهم کرد

و تازه اپ دزدگیر ماشین رو هم ندارم

و اینکه بین خودمون باشه...تا حالا تنهای تنها رانندگی نکردم=]

دم در بر میگردم و به ماشین نگاه میکنم

چلچله آه میکشد!

منم همینطور!

گرمه:"(

توی مسیر تمام گنجشک ها دارن هلاک میشن...

تمام باغچه ها رو دارن آب میدن که نمیرن از گرما گل های پر طاقتشون...

ماشین ها داغ کردن...

آدما هم خسته و بی‌حوصله دارن زیر کوچکترین سایه ها حرکت میکنن.

چرا واقعا اینقدر گرمه؟

پی اس: الان فهمیدم عینکمو یادم رفته...نهههه...چشمااااانم....

پی اس پریم: برگشته بهم میگه نه آخه تو خیلی آروم و محجوب و سر به زیری!

دلم میخواست برگردم بهش بگم: گمشو بابا تا فکتو نیاوردم پایین...از مادر نزاییده کسی به من بگه محجوب و سر به زیر...یه فاکینگ درصد فکر کن از تو خوشم نمیاد که باهات حرف نمیزدم

+چند تا اموجی بد بد هم میذاشتم براش که بفهمه محجوب جد و آبادشه!

بعد دیدم نه نمیشه...از جد و آباد به هم میرسیم گل به خودی میشه...

خلاصه که فقط بلاکش کردم دلم خنک شه:)

(22)برنامه ریزی...
ما را در سایت (22)برنامه ریزی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8paeize-por-rang0 بازدید : 144 تاريخ : جمعه 13 خرداد 1401 ساعت: 8:18